نظام آموزشی کشورهای مختلف دنیا نسبت به آموزش سواد رسانه ای نگاه های مختلفی دارند. وضعیت این آموزش را در برخی کشورهای دنیا با هم بخوانیم؛
سواد رسانهای در امریکا
«مرکز سواد رسانه ای» (Center For Media Literacy) در مقالهای باعنوان «سواد رسانهای در آمریکا»، (Media Literacy in the USA) با بررسی مقالات تاریخی، منابع اصلی مستندات، گزارش کنفرانس ها و مقاله ها، به رشد سواد رسانهای در آمریکا می پردازد. بر اساس این مقاله حتی قبل از عبارت «سواد رسانه ای» معلمان و متفکران پیش رو، پیوندهای مهمی را برای آماده کردن چشم اندازی جدید برای سواد رسانهای در قرن بیست و یکم ایجاد کردند. در این مقاله سواد رسانهای را در آمریکا دهه به دهه مورد بررسی قرار داده و به آن این گونه می پردازد که:
در اوایل دهه ۶۰ تلویزیون نفوذ و گسترش زیادی در بین خانوادههای آمریکایی پیدا کرد. بسیاری نیز نگران این موضوع بودند. با گسترش تلویزیون، در دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ اولین تجربه ها درباره رسانه ها در مدارس نیز به وجود آمد. در این دوره کارهای اولیهای در خصوص تولید تلویزیونی در مدارس بنا نهاده شد و اولین استودیوی تلویزیونی در مدارس ابتدایی شکل گرفت. بعد از آن «بنیاد فورد» برنامههای تلویزیونی دبیرستان ها را مورد حمایت مالی قرار داد. در همین راستا معلمان «آیوا» برنامه درسی جدیدی در زمینه ی رسانه ها را بیش از همه ایجاد کردند. آنها حدود ۵۰ بسته ی آموزشی در برنامههای درسی دبیرستان ها قرار دادند.
در دهههای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ برنامههای اولیه راه را هموار کرده بود، ولی ایالات متحده هنوز به آمادگی نرسیده بود. در همین دوران رشد و نزول سینما و تلویزیون را شاهد هستیم. بعد از آن گروههای مذهبی یادگیری آگاهی تلویزیونی را برای والدین و بزرگسالان بیان کردند. در ادامه این بحث «دیدگاه انتقادی چیست؟» مطرح شد و این موضوع مقدمهای برای سواد تلویزیونی بود.
در دهه ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ زمینههای شکوفایی سواد رسانهای در خارج آمریکا بسیار مهیا بود. در اوایل این دهه، سند «گروان والد» از سوی یونسکو در ارتباط با چالشهای آموزش رسانهای ارائه شد. بعد از آن هجده اصل پایهای در سواد رسانهای توسط «لن مسترمن» مطرح شد.
در همین ارتباط وزارت آموزش و پرورش «انتاریو» در کانادا، راهنمای منابع سواد رسانهای که شامل ۸ مفهوم کلیدی سواد رسانهای می شد را منتشر کرد. در همین سالها گروه جنبش سواد رسانهای تجربه آموزش سواد رسانهای در کشورهای در حال توسعه را عنوان کرد. در همین دهه گزارش اصلی درباره آنچه که دیگر کشورها در زمینه آموزش سواد رسانهای انجام داده اند، تشریح شد. سپس یونسکو دستور العمل جدید در آموزش سواد رسانهای را در کنفرانس «تولوز» فرانسه آموزش و پرورش، بیان و چهار معیار موفقیت در اجرای آموزش رسانهای در هر کشور را ایجاد کرد.
سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ برنامههای درسی و آموزشی معلمان در زمینه ی سواد رسانهای شکل گرفت. به طور مثال برنامه «سواد رسانهای برای دهه ۹۰ : بررسی استراتژی آمریکا در جنبش آموزش رسانه ای»، «شورای ملی معلمان انگلیسی به توصیه کمیسیون آموزش رسانه ای» ایجاد شد. در سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ تلاشهای مشترک، انتشارات و کنفرانسهای ملی زمینههایی را برای جنبش و فرصت ها درباره رشد حرفهای سواد رسانهای مهیا کرد. به طور مثال اولین کنفرانس ملی آموزش سواد رسانهای در شهر«بون» واقع در کارولینای شمالی و دومین کنفرانس ملی آموزش رسانهای نیز در «لس آنجلس» برگزار شد. در همین راستا بنیاد کارنگی خواستار آموزش سواد رسانهای به نوجوانان و جوانان شد.
«سواد در دنیای دیجیتال» اولین کتاب آمریکایی بود که برای معرفی سواد رسانهای در متون آموزشی آمریکا منتشر می شد. در سالهای پایانی این دوره، اتحاد و همکاری درباره مشارکت در کنفرانسهای ملی در زمینه آموزش رسانهای در کولورادو و تورنتو شکل گرفت.
از سال ۲۰۰۰ تا کنون سازمانهای حرفهای جدید و نیز پیوندهای آموزشی گستردهای برای رشد سواد رسانهای بنیان نهاده شد. از جمله ی این سازمان ها می توان به سازمان «اتحاد برای سواد رسانهای آمریکا» اشاره کرد. در سال ۲۰۰۱ سواد رسانهای جایگاهی در استانداردهای هنرهای زبانی «مک ریل» پیدا کرد. در سال ۲۰۰۲ «سی ام ال مدیا کیت» چارچوبی را برای یادگیری و زندگی در عصر رسانهای معرفی و عناصر اصلی آموزش سواد رسانهای را شناسایی نمود. در ادامه این چارچوب گزارشی در ارتباط با آموزش برای قرن بیست و یکم ارائه شد که در آن سواد رسانهای را به عنوان مهارت قرن بیست و یکم معرفی کردند. در این سالها مقالات بسیار مهمی در مجله «علوم رفتاری آمریکا» درباره سواد رسانهای به عنوان اولویت ملی برای تغییر جهان منتشر شده است. در همین راستا پنج پرسش کلیدی که می تواند باعث تغییر جهان شود منتشر شد. این پنج پرسش، ۲۵ طرح درسی که پایه و اساس سواد رسانهای را استوار می نماید را عنوان می کند.
سواد رسانهای در بریتانیا
شروع بحث سواد رسانهای در بریتانیا به سال ۱۹۲۹ بر می گردد، زمانی که گروه آموزشی لندن از معلمان خواست تا مهارتهای خاص و تحلیل و ارزش گذاری فیلم را به دانشآموزان بیاموزند. ورود فناوریهای رایانهای و سواد رسانهای به آموزش بریتانیا، به آرامی و با تمرکز ویژه بر معرفی تکنولوژی در مراکز آموزشی و تربیت معلم و نیز ساماندهی برنامهای مناسب، صورت گرفت. در آموزش فناوریهای رایانهای، تمرکز بیشتر بر مهارتهای ابزاری است و اهمیت چندانی به تفکر انتقادی و مطالعه رسانههای جمعی داده نمیشود. بریتانیا با در اختیار گذاشتن دورههای تخصصی رسانهای برای دانشآموزان ۱۴ تا ۱۸ ساله، به مدت ۲۰ سال، از جایگاهی منحصربهفرد در توسعهی جهانی سواد رسانهای برخوردار است. این بدان معناست که معلمان بریتانیایی آموزش ویژهای دیدهاند تا سواد رسانهای را به دانشآموزان تدریس کنند.
تأسیس «آفکام» (Office of Communication) مسئولیتی قانونی بر عهدهی بخش دولتی در زمینه سواد رسانهای گذاشته است.
موسسه آفکام، تنظیم کننده مستقل مرجع رقابتی برای صنایع رسانهای انگلستان است که مسئولیتهای مربوط به تلویزیون، رادیو، ارتباطات راه دور و خدمات بیسیم را بر عهده دارد و به عنوان بخشی از فعالیت ارتباطی در این بخش محسوب می شود. یکی از وظایف این موسسه این است که سواد رسانهای را ارتقا دهد. تمرکز اولیه این موسسه بر سواد رسانهای با توجه به این سه محور است: ۱- پژوهش در مورد سطوح سواد رسانهای در همه بخشهای جامعه ۲- افزودن بر ارزش کار موجود از طریق ارتباط برقرار کردن، مشارکت و هدایت خلاقیتهای مرتبط ۳- تحقیق در مورد نحوه رتبه بندی بینندگان در دریافت اطلاعاتی که در یک متن رسانهای وجود دارد.
اهداف سه گانه فوق موجب تفکیک سطوح سواد رسانهای در انگلستان و بازبینیهای عمده در مورد سواد رسانهای بزرگسالان و کودکان و جوانان شده است. این مرکز همچنین تعدادی از لینک ها و راهنماها را برای سایر ابتکارات ایجاد کرده و تحقیق در مورد چگونگی مواجهه با محتوای چالش برانگیز رسانه ها را انجام داده است(تیگا، ۲۰۰۹: ۷۱).
در خصوص سواد رسانهای در آموزش رسمی بریتانیا باید بر این موضوع اشاره کرد؛ باوجود اینکه موارد زیادی در ارتباط با فناوری اطلاعات وجود دارد که میتوانند بخشی از دیدگاههای مکمل سواد رسانهای باشند، ولی سواد رسانهای، موضوعی کاملاً مشخص نیست. مطالعات رسانهای و سایر موضوعات مرتبط با رسانه بهعنوان دروس اختیاری به دانشآموزان ۱۴ تا ۱۸ ساله در مدارس و دانشکدهها ارائه میشود. ۷ درصد از این گروه سنی این دروس را اخذ میکنند. مفهومسازی مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامههای درسی زبان انگلیسی قابل تأمل است. این مسئله ازآنجا مهم است که این برنامه مفاهیم رسانه و فعالیتهای عقلانی وابسته به آن را شامل میشود. رسانههای موردتوجه در این برنامهها عبارتاند از: ایمیل، اینترنت، وبسایت، سی-دی، چندرسانهای ها، صوتی و تصویری و سینما. بهطورکلی تمام آنچه با تکنولوژیهای جدید در ارتباط است در نظر گرفتهشده ولی رسانههای ارتباطجمعی از قلم افتادهاند (آفکام، ۲۰۰۴).
سواد رسانهای در کانادا
کانادا اولین کشور در آمریکای شمالی است که سواد رسانهای را در برنامه درسی مدارس ایالت “انتاریو”ی خود الزامی کرد. در کتاب درسی «سواد رسانه ای» منتشر شده در این ایالت، «هدف غایی سواد رسانهای نه صرفا آگاهی و درک بهتر از رسانه ها، بلکه آزادی عمل انتقادی» دانسته شده است. از طرفی دیگر در این خصوص آمده است: «با کار کردن در رسانههای متعدد برای ارسال ایده ها و اندیشههای خود، دانشآموزان مهارتهای تفکر انتقادی خویش را توسعه داده و مستقیما با چگونگی طراحی رسانه ها برای تاثیر گذاری بر مخاطبان و بازتاب چشم اندازهای خالقان آن ها، آشنا خواهند شد»(شیباتا، ۱۳۸۱: ۷۹).از تعابیر فوق چنین بر می آید که تعریف سواد رسانهای در کانادا، بر کاربری انتقادی از رسانه ها تاکید می ورزد. علت چنین رویکردی حفظ هویتی کانادایی و یکپارچه کردن قومیتهای گوناگون برای دولت این کشور است(طلوعی، ۱۳۹۱: ۳۸).
از جمله نهادهای فعال در حوزه سواد رسانهای در کشور کانادا می توان به «انجمن سواد رسانه ای» اشاره نمود که در سال ۱۹۷۸ تاسیس شد و مهم ترین دستاورد آن گنجاندن سواد رسانهای در برنامه درسی مدارس استان انتاریو بود. علاوه بر این انجمن سازمان غیر انتفاعی دیگری به نام «شبکه آگاهی بخش رسانه ای» (The Media Awareness Network) وجود دارد که از قوی ترین جنبشهای آموزش رسانهای ملی در سطح جهان است. این انجمن به عنوان یکی از سازمانهای برجسته که به سواد رسانهای اختصاص یافته است، توسط معلمان رسانه در کانادا فعالیت می کند و یکی از کامل ترین منابع سواد رسانهای به شمار می رود(هاشمی، ۱۳۹۳: ۱۰).
در حال حاضر آموزش سواد رسانه ای در کانادا بر مبنای استانداردهایی یکسان, معین و یکپارچه انجام نمی شود بلکه متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی هر ایالت و همچنین شرایط خاص دانش آموزان این آموزش صورت می گیرد.
سواد رسانهای در استرالیا
آموزش رسانهای در مدارس استرالیا، از دهه ۱۹۷۰ و بر اساس دیدگاهی ترکیبی در قبال فعالیتهای تحصیلی ۱۲ ساله دوران قبل از دانشگاه مطرح شد. از میانه دهه ۱۹۹۰ به بعد، استرالیا آموزش سواد رسانهای را از مهد کودک تا سال دوازدهم تحصیل اجباری کرده است. این برنامه تحصیلی بر جنبههای زیبایی شناختی و زبان شناختی تاکید و رویکردی آزاد نسبت به هنرهای عامه پسند اختیار می کند(هابز، ۱۹۹۸: ۱۳). بسیاری از نظریات و فعالیتهای آموزش رسانهای فعلی در ایالات متحده، از نظام آموزشی استرالیا اقتباس شده است. «معلمان استرالیایی در حوزه رسانه[۱]» به طور چشمگیری در ادغام معیارهای آموزش رسانهای در مدارس، همکاری داشته اند؛ استرالیا یکی از معدود کشورهایی است که زمینه آموزش و تربیت معلمان در حوزه آموزش رسانهای را نیز فراهم آورده است(پاتر، ۱۳۹۱: ۶۰۳).
در استرالیا آموزش سواد رسانهای تحت تأثیر برخی پیشرفتهای مربوط به هنرهای عمومی و رویکردهای معطوف به ابهامزدایی بود. «گریم ترنر» و «جان هارتلی»، دو تن از نظریهپردازانی بودند که بر آموزش رسانهای استرالیا تأثیر گذاشتند. این دو نفر به توسعه مطالعات فرهنگی و رسانهای استرالیا کمک شایانی کردند. در طول دههیهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ در استرالیای غربی «رابین کویین[۴]» و «باری مک موهان[۵]» کتابهای تأثیرگذاری همچون تصاویر واقعی نوشتند که بسیاری از تئوریهای رسانهای را در چارچوبهای آموزشی مناسب کلاس درس ارائه میداد. اخیراً در اکثر ایالات استرالیا رسانه یکی از پنج مسیر «حوزههای یادگیری و راهنمای هنرها» است و شامل «یادگیریهای اجباری» یا برنامههایی است که برای مراحل پیشرفتهتر تحصیل ارائه میشود. ایالتهای متعددی، مطالعات رسانهای را در سطح پیشرفتهتر (۱۱-۱۲ سالهها) بهعنوان یک واحد اختیاری ارائه میکنند. برای مثال بسیاری از مدارس «ایسلند» برای آموزش سواد رسانهای از فیلم یا برنامههای تلویزیونی و رسانههای نو مانند اینترنت استفاده میکنند.
در استرالیا سواد رسانهای در برنامه آموزشی مدارس ابتدایی و راهنمایی همه ایالتها وجود دارد. اگرچه این آموزش در برخی استانها بیشتر است ولی در سطح مقدماتی موضوعات سواد رسانهای را در دروس عمومی و برنامههای مهارتی مانند خواندن و دیدن اخبار ارائه میدهد. استرالیای غربی اولین استانی بود که مطالعات سواد رسانهای را در دوره آموزشی ثانویه بهعنوان موضوعی کامل در سال ۱۹۷۴ ارائه کرد که البته از آن بهعنوان هدف اصلی در اصلاح سواد رسانهای تعداد رو به رشد دانشآموزان استفاده نکرد.
به عقیدهی هابز (۲۰۰۲)، در استرالیا و برخی کشورهای اروپایی موضوع آموزش سواد رسانهای به نگاه منتقدانه و خلاق بر روی محصولات رسانهای تأکید دارد و هدف اصلی آن توانمند کردن مخاطبان برای ایجاد تمایز بین ارزشهای فرهنگی موجود در جامعه و ارزشهای ارائهشده توسط تولیدات رسانهای است. (یزدیان، ۱۳۸۹: ۶۴-۶۵).
سواد رسانهای در ژاپن
در کشور ژاپن آموزش سواد رسانهای اولین بار از سوی وزارت پست و مخابرات این کشور مطرح شده و همین وزارت متولی این آموزش است؛ و به همین دلیل ژاپنی ها بیش از آن که بر سواد رسانه ای تاکید داشته باشند بر سواد اطلاعاتی تاکید دارند. بر همین مبنا در ژاپن, سواد اطلاعاتی -به عنوان یک واحد درسی اختیاری در مدارس سراسر این کشور- با رویکرد آموزش مهارت استفاده از کامپیوتر و استفاده موثر از اطلاعات تدریس می شود.
یکی از نخستین بانیان آموزش سواد رسانهای در ژاپن ـ سواد رسانهای را به عنوان “ابزاری برای توانمند ساختن شهروندان” به انجام تحلیل انتقادی و ارزیابی رسانهها در یک بافت اجتماعی، و دسترسی به رسانهها، و برقراری اشکال متعدد ارتباط و ایجاد یک موضوع انتقادی تعریف میکند )والکسى.(2005 ،2 با توجه به این دیدگاه، دانشآموزان ژاپنى باید طورى تربیت شوند که به امکان بقا در جامعه اطلاعاتى پیشرفته آینده را داشته باشند.
در مدل آموزشی ژاپن سواد رسانه ای همان گسترش آموزش اطلاعات است. براساس آموزش اطلاعات ،کاربری ذهنی رسانه ها در شکل گیری توانایی فعالیتهای اجتماعی وحرفه ای موثر آموزش اطلاعات است. بر اساس آموزش اطلاعات ،کاربری ذهنی رسانه ها در شکل گیری توانایی فعالیت های اجتماعی و حرفه ای موثر است. این تصویر یک شهروند کامل ،بدون استفاده از رویکرد انتقادی در کشور ژاپن خواهد بود.
بدون دیدگاه