بررسی تاریخچه سواد رسانه‌ای به پژوهشگرانی که قصد تحقیق در این زمینه را دارند، کمک می کند تا نگاه صحیحی به روند شکل گیری بحث سواد رسانه‌ای در ایران داشته باشند تا از این رهیافت به مسائلی همچون دلایل ورود دیر هنگام بحث سواد رسانه‌ای به ایران، مشکلات و موانع آموزشی پیش‌‌رو، نیازهای پژوهشواد رسانه‌ای در‌ایران و … پی ببرند.

با توجه به قدمت کم سواد رسانه‌ای در کشور ما، همچنان از آن به مفهوم جدیدی یاد می شود که به دلیل نگاه رسانه های مکتوب و ملی به آن بر می گردد. بحث سواد رسانه‌ای در کشور ما مانند کودکی است که هنوز از تولدش بی خبر است و والدین آن که همان متخصصان علوم ارتباطات هستند، نمی دانند در برابر آن چه برخوردی را پیش بگیرند. کسانی که با این واژه آشنایی دارند، آن را بخشی از حقوق حقیقی می دانند و آن را عاملی می دانند که مخاطب به مدد آن می آموزد که در شرایط انبوه شدن پیام چگونه پیام های مورد نظر خود را جستجو کند و اهداف پیام را تشخیص دهد(محمودی کوکنده، ۱۳۹۰: ۲۴).

در ایران با مشکلات متعددی که به عدم ارتقاء سواد رسانه‌ای منجر می شود، دست به گریبان هستیم. مثلاً تیتراژ پایین روزنامه ها، عدم ترکیب صحیح یا مطابقت با تمایل مردم، عدم آموزش سواد رسانه‌ای به مخاطبان جامعه، عدم ارائه‌ی محتوای تحلیلی نسبتاً جامع برای اتفاقات روزمره و بسیاری نکات دیگر که که برای رفع چالش ها باید به نوعی تلاش سازمان یافته از سوی رسانه ها برای ارتقاء سطح سواد رسانه‌ای در میان مردم و یا اصطلاحاً مبارزه رسانه‌ای دست زد. از جمله دیگر موانع تحقق سواد رسانه‌ای می توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • عدم زیر ساخت های لازم ارتباطی با تاکید بر سه شناسه دسترسی، اتصال و رقابت
    • نبود انعطاف حقوقی در وضع قوانین رقابتی و نظارت ایجابی در حوزه رسانه‌ای ایران
    • بی توجهی سیاستگذاران و برنامه ریزان در اختصاص ردیف بودجه‌ای به آموزش سواد رسانه‌ای
    • فقر دانش اطلاعاتی و ارتباطی والدین نسبت به فرزندان
    • پایین بودن سواد رسانه‌ای در میان والدین، آموزگاران و کارگزاران رسانه‌ای

دکتر یحیی کمال پور معتقد است، وضعیت سواد رسانه‌ای در ایران هم نگران کننده و هم امیدوار کننده است. در زمینه آموزش نهادهای آموزشی در همه سطوح، هنوز به اهمیت دانستن سواد رسانه‌ای توجه ندارند از طرفی رسانه های کشور به خصوص روزنامه نگاران با چالش های بسیاری رو به رو هستند که نیازمند چاره اندیشی است. دکتر غلامرضا ارجمندی بیان می کند، یکی دو سال در قالب کار گروه و سمینار به موضوع سواد رسانه‌ای پرداخته شود و در نهایت به برخی گروهها و سرشاخه ها چون معلمان در سطح اساتید آموزش داده شود و آنها نیز به برگزاری کلاس در این زمینه اقدام نمایند.

دکتر یونس شکر خواه اولین قدم در عرصه آموزش سواد رسانه‌ای را تولید ادبیات می داند تا از این طریق مشخص شود، دامنه و چارچوب سواد رسانه‌ای چیست. وی معتقد است: «باید ترجمه کنیم تا به زمینه مطالعات تطبیقی و معیاری برای تعقیب سواد رسانه‌ای دست یابیم و از طریق گنجاندن مفاهیم سواد رسانه‌ای در کتب درسی دانش آموزان و دانشکده های ارتباطات اقدام گردد.»همچنین دکتر علی اصغر کیا می گوید با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران لازم است، درسی تحت عنوان «مطالعه رسانه» از دوران ابتدایی در برنامه تحصیلی دانش آموزان گنجانده شود.اما با توجه به اهمیت و ضرورت آموزش سواد رسانه‌ای، متأسفانه تا کنون اقدام عملی موثری در این زمینه صورت نگرفته است. هر چند با راهیابی رایانه های شخصی برخی از دانش آموزان، از طرز استفاده آن آگاهی دارند اما نباید به این اطلاعات دل خوش کرد. نظام آموزش و پرورش کشور که سالها در آموزش و ارتقاء سطح علمی دانش آموزان نقش مهمی داشته، باید با برنامه ریزی مدون و مرحله‌ای از پایین ترین سطوح آموزشی این موضوع را مورد توجه قرار دهد تا بتواند نقش فعال تری در دنیای متحول امروز بازی کند.
البته باید اضافه کرد در دو سه سال اخیر، تولید ادبیات خوبی در زمینه سواد رسانه‌ای توسط اساتید و پژوهشگران حوزه ارتباطات صورت گرفته است. به طور مثال می توان به تالیف کتاب درسی «تفکر و سواد رسانه‌ای» برگزاری همایش های متعدد و کلاس های آموزش سواد رسانه‌ای اشاره کرد. همچنین رشد پایان نامه هایی که در این سالها با موضوع سواد رسانه‌ای در دانشگاه‌های سراسر کشور دفاع شده است، نشان از توجه و تمرکز بیشتر نسبت به گذشته، در این حوزه دارد.

منبع : گرالیت geraliit.com

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *