ارزیابی سواد رسانه ای دانشجویان و دانش آموزان شهر تهران
هرچند انتقال ارزشها و میراث فرهنگی بخشی از کارکردهای اصلی رسانه ها به شمار میروند ولی از نظر صاحبنظران این تنها بخشی از کارکرد آنهاست و آنها بیشتر مروج نوآوری هستند. رسانهها موجد تغییر در الگوهای سنتی جوامع هستند و با تشویق ارزشها و هنجارهای جدید، الگوهای نسل پیش را به چالش میکشند. همان طور که جیمز پاتر میگوید در صورتی که مردم جامعه از سطح سواد رسانهای نسبتا پایینی برخوردار باشند، امکان محافظت خود در برابر رسانه برای آنان مشکل آفرین خواهد شد. در صورتی که افراد از سطح سواد رسانهای بالایی برخوردار باشند به محض اینکه رسانه به طور تدریجی معنی زندگی را برای آنان تعریف میکند، رفتارها، نگرشها و احساسات آنها تغییر نمیکند و افراد قادر خواهند بود به تدریج تعاریفی را که رسانه برای آنها از دنیای اطراف ایجاد کرده از بین ببرند و برنامه رسانه را با عقاید خود جایگزین سازند.
از طرفی رشد و پیشرفت پرشتاب و خیره کننده فناوری اطلاعات و ارتباطات چنان شئون مختلف زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده که نحوه استفاده از آنها به چالش اکثر جوامع تبدیل شده است. رسانه های ارتباطی در نتیجه رشد همین بخش توانستهاند بیش از گذشته نوع اطلاعات و حتی نوع ارتباط ما با دنیای اطراف را تعریف کنند. داشتن اطلاعات و آگاهی های لازم در زمینه بهره مندی از اطلاعات و پیامهای رسانهای موقعیتی به مخاطب اعطا می کند تا به راحتی تحت تاثیر ارزشها و ایدئولوژیهای خاص اطلاعاتی رسانهای قرار نگیرد و نقش این ابزارهای اطلاع رسانی در رشد انسانی وی موثرتر، پویاتر و لذت بخش تر نماید. رسانه های ارتباطی امروز همچون ابزاری در اختیار انسان محساوب میشوند که اگر نادرست و نا به جا به کارگرفته شوند میتوانند چون نیروی ویرانگر و مصیبت بار عمل کنند.
از ضرورت های عصر اطلاعات، نیاز آموزش و پرورش قرن بیست و یکم به نوعی از تعلیم و تربیت است که فراگیران را برای رویارویی با چالشهای زندگی متأثر از رسانه های نوین که غیر قابل پیش بینی است آماده سازد و آن آموزش سواد رسانهای است.
از آنجایی که در آغاز این هزاره (قرن بیست و یکم) سواد رسانهای جایگاه ویژه ای در محافل آموزشی و دانشگاهی پیدا کرده است، میتوان امیدوار بود که در صورت مورد توجه قرارگرفتن این مبحث در میان موضوعات نظام آموزشی، آگاهی و مهارت چگونگی استفاده از اطلاعات، کمک بزرگی به مشارکت گروهها در فعالیتهای جامعه کند. تعالیم سواد رسانهای از راه شناساندن ارزشها و هنجارها و تعیین الگوهای درست، مخاطبان را برای رویارویی با چالش های زندگی که تحت تاثیر رسانه های نوین در حال شکل گیری است مجهز کرده و موجب بروز مکانیسم تجزیه و تحلیل خودکار در اذهان ناخودآگاه مخاطبان خواهد شد که بر اثر تعلیم و تربیت از تهاجم اطلاعاتی رسانهای محفوظ مانده و تقریبا کنترل تمامی پیامهایی را بر عهده خواهد گرفت که آنها را گلوله باران میکنند.
با آگاهی یافتن نسبت به چگونگی تولید اطلاعات توسط رسانه ها، حتی کودکان نیاز خود مختاری بیشتری در برابر هجوم رسانهها خواهند داشت. افزون بر این معلمان و استادانی که مهارتهای سواد رسانهای را کسب میکنند، میتوانند به اشاعه دهندگان اطلاعاتی تاثیر گذارتری تبدیل شده و فاصله میان برنامه های آموزشی و برنامه های اجتماعی را بردارند تا سرانجام به مصرف کنندگانی (مخاطبان) منتقد و تیزبین با تفکر انتقادی مبدل شوند.
مارشال مک لوهان برای اولین بار در کتاب خود تحت عنوان درک رسانه: گسترش ابعاد وجودی انسان”، عبارت ” سواد رسانه ای” را به کار برد و نوشت “زمانی که دهکده جهانی تحقق یابد، لازم است انسانها به سواد جدیدی به نام سواد رسانهای دست یابند.
اما در ایران از طرح مفهوم سواد رسانهای زمان زیادی نمیگذرد و همچنان از آن به عنوان یک مفهوم جدید یاد میشود. مهمترین تحقیقات انجام شده در این زمینه تعدادی پایان نامه است که عمادتا به مقایسه سواد رسانهای بین پارهگروه ها، ارزیابی مدیران سیما از سواد رسانهای مردم و مقایسه آن با واقعیت و نیز ارزیابی دیدگاه متخصصان سیما درباره سواد رسانهای و مانند آن پرداخته اند.
پژوهش حاضر سعی دارد به این پرسشها پاسخ دهد که برداشت این جامعه از سواد رسانهای چیست و چه رابطه ای بین ابعاد سواد رسانهای و سواد رسانهای افراد جامعه مورد مطالعه وجود دارد و آیا میزان اقبال به تلویزیون بر نحوه راست آزمایی و نگاه انتقادی مخاطبان تاثیر داشته است؟
بدون دیدگاه